اينجايي؟

 

.:قسمت 9:.

قسمت

اندازه گيريه اينجا تموم شد فکر کنم بتونم چنتا مجسمه بذارم

 

خانم اون-سو ام خيلي بهم کمک کرد

ايشون هم رئيسمون هستن،هموني که در موردش صحبت ميکردم

 

بريم ناهار بخوريم

 

قبل از رفتن بذار اينجارو جمع و جور کنم

نيازي نيست ،ميگم کَسِ ديگه انجام ميده

 

...گوش کن

ما يکم ديگه برميگرديم

تا اونموقع اينجا تَر تميز باشه

 

چشم،قربان

 

ببخشيد زحمتا افتاد به گردنِ تو

 

بريم

 

هميشه با کارمنداي زن اينجوري بدرفتاري ميکني؟

 

بنظرت رفتارم بد بود؟

 

آخه اولين باره ميبينم با کَسي اينجوري رفتار ميکني

 

*سوک-گو*

 

چرا انقد طولش دادي جواب بدي؟

چي از جونم ميخواي؟

مگه فردا سالگرد مرگِ پدر و مادرت نيست؟

 

رو قبرشون چنتا گل گذاشتم

سَرت به کار خودت باشه

چطور ميتوني همچين روزي ُفراموش کني؟

 

حداقل ياد بگير چطور به خاطراتشون احترام بذاري

...اگه فراموششون کني

اونارم تو بهشت ناراحت کني...

 

بعداً باهات تماس ميگيرم

!صبرکن! تائه-مين

 

قربان، ساعت 7 با مديرا يه جلسه داريد

 

خيلي خب ، باشه

 

گروه گلوبل تنها بوسيله رئيس کانگ بوجود نيومد

اينو ميدونستيد؟

 

البته که ميدونيم

اين شما بوديد که ده سال پيش گروه "سه جين-هوا" رو با گروه گِلوبل ادغام کرديد

 

اينطور فکر ميکني؟

 

راستشُ بخواي بايد از رئيس مُتشکر باشيم

منظورت رئيس سه جين-هوا ست؟

درسته! اون آدم خيلي خوبي بود و قلب رئوفي داشت

خيلي خوب ميدونست که نميتونه با ما در بيوفته

بخاطر اينکه شرکتشُ از ورطه نابودي نجات بده مجبور شد با ما ادغام بشه و اعلام ورشکستگي کنه

 

آقاي "جو" شما هم اينُ ميدونستيد،درسته؟

 

نه اصلاً

 

ميدونيد الان کجا زندگي ميکنه؟

فکر کنم تو حومه شهر باشه، نه؟

 

اون مُرده

 

مُرده؟

 

تو از کجا ميدوني مُرده؟

 

بعد از اينکه از شرکت جدا شد، خودکشي کرد

 

همسرشم همينکارُ کرد

 

آدم مگه خودشُ بخاطر همچين موضوعي ميکشه؟ !چقدر ضعيف النفس

 

اين تنها راهي بود که ميتونست خودشُ از ناراحتي و عذاب وجدان خلاص کنه

 

بخاطر اون،خيليا شغلِشون رو از دست دادن و زندگيشون از هم پاشيد

 

با اينکه مُرده،اما با مُردنش يه درس عبرتي براي ديگران به جا گذاشته

 

قدرت و توانايي براي انسان يه گناه محسوب ميشه

 

اون چيزي که مهمِ اينکه از اشتباهات اون درس عبرت بگيريم

 

تو زندگي هيچ چيزي تضمين شده نيست

 

ممکنه دير يا زود واسه يکي از ماها هم اين اتفاق بيوفته

 

عذر ميخوام اگه جَو جلسه رو بهم زدم

 

زده به مُخت؟چرا داري يهويي ميخندي؟

معذرت ميخوام

 

آخه باورم نميشه جووني مثل اون برامون اينجوري سخنراني کنه

خيلي جالبه

 

!فکر ميکه واسه خودش کَسيه

 

دارم ميرم مدرسه -
به سلامت پسرم -

 

!تائه-مين
!ظرف غذاتُ فراموش کردي

 

هوا خيلي سرده
اينم بپوش

مامان اين از مُد افتادس

مُدُ ولش کن، مهم اينکه که گرم نِگَهت ميداره

 

!صبر کن

 

تائه-مين

 

ديرت ميشه،عجله کن

 

خداي من ،آخه چرا همچين کاري کرده؟

 

آخه چرا خودکشي کردن؟

 

حالت خوبه؟
صدمه که نديدي؟

 

ميتوني بلند شي؟

چرا يهويي از وسط خيابون رد ميشي؟ حواستُ بيشتر جمع کن

 

...شما چرا اينجوري رانندگي ميکنيد

حالش خوبه؟

 

!مدير تائه-مين

 

شما اينجا چيکار ميکنيد؟

 

حالتون خوبه؟

 

..يکم پيش که ديدمتون

خيلي آشفته به نظر ميرسيديد

 

انگار اينکه گريه کرده بوديد

 

فکر کنم زياده روي کردم، نه؟

 

اما واقعاً انگار تمام دنيا بهتون خيانت کرده بود

 

ولي حالا به حالت نُرمال برگشتين

 

اتفاق بدي براتون افتاده؟

 

فکر ميکردم فقط تو نجات دادن آدما با تجربه اي

اما ميبينم تو خوندن ذهن ديگران هم يه پا استادي

 

ميخواين حدس بزنم چه اتفاقي افتاده؟

چي؟

 

بخاطر اين نيست که يکي از عزيزانِتونُ از دست دادين،درسته؟

 

و منتظريد که يکي باهاتون همدردي کنه

 

اما نميخوايد به دنيا نشون بديد که چقدر غمگين هستيد

 

اين طبيعيه که آدما بعضي وقتا غمگين و ناراحت باشن

 

من مشابه اين چهره رو قبلاً ديده بودم

 

وقتي مادرم تو بيمارستان بدون يه معالجه درست و حسابي از دنيا رفت

 

پدرم خيلي احساس بدي داشت و حالتِ چهرش دقيقاً مثل الانِ شما بود

 

اون خودشُ مقصر اين موضوع ميدونست و هر روز ميرفت بار مست ميکرد

 

نميدونستم

چون تو هميشه شاد و خوشحال بنظر ميرسيدي

 

والدينم هيچوقت نميخواستن من تنهايي زندگي کنم

 

...اگه مادرتون زنده بود

اونم همين کارُ ميکرد

 

اين دختر چرا هنوز برنگشته؟

 

ترسونديم

تا الان چه غلطي ميکردي؟

کجا ولگردي ميکردي که دماغت اينجوري قرمز شده؟

 

چرا داري کيمباپ دُرس ميکني؟

 

ميخواي بگي فراموش کردي فردا قراره بريم گردش؟

نه بابا

 

پس اينا واسه فرداست؟

آره، بگير بخواب که فردا صبح زود بايد حرکت کنيم

 

بيخيال، من هيجا نميرم

 

چي؟

 

من بيام اونجا چيکار کنم؟

اونا همش با من دعوا ميکنن

 

هي، کجا ديدي اينهمه برنج وسطِ کيمباپ بذارن؟

تعجبي نداره با اون دستاي گُندت

 

!الکي واسه من بحثُ عوض نکن

بايد با من بيايي

اگه تو نَري،منم نميرم

اگه منم نَرم، آقاي پارکم نميره

انقدر خودخواه نباش،يکمَم به فکر ماها باش

 

مگه تقصير منه تو نميخواي ...بري؟ به من چه

 

!به موهات برنج چسبيده

 

!هنوز هستش

 

بابا اين طرفُ ميگم

 

!اصلاً ولش کن

 

« گردش کاري»

 

اينم براي صبحونه

 

ما سوار ماشينِ شما ميشيم

جمعاً 12 نفريم فقط با دوتا ماشين، حالا بايد چيکار کنيم؟

 

از شانسِ بَدِمون سرويس شرکت ام خرابه

ماشين کافي نداريم؟

خب پس بايد چيکار کنيم؟

 

ما بايد در مورد يه موضوع مهمي مشورت کنيم

بخاطر همين حتماً بايد سوار يه ماشين بشيم

ما سه نفر سوار ماشين شما ميشيم، يکي رم خودت انتخاب کن

بقيه هم سوار اون يکي ماشين بِشن

بريم، بريم

بازم جايه کافي نداريم،يکي جا ميمونه

پس ميگي بخاطر يه نفر هيجا نريم؟

چرا از دست من عصباني ميشي؟

شما اول بريد

ما هم يه فکري به حال خودمون ميکنيم

ميخواين چيکار کنين؟

مسيرش خيلي دوره، تاکسي خور نيست

فکر ديگه اي بنظرتون نميرسه؟

 

جانگ-مي تو با ماشين آقاي پارک برو

من تو شرکت يه سِري کار دارم بايد بهش رسيدگي کنم

ساکت شو ،هر جوري شده بايد بيايي

 

مدير پارک،از اونجايي که شما هيکلِ گُنده اي دارين

جلو ماشين بشينيد،ما هم 4 نفري عقب ميشينيم

 

چي ميگي، ميخواي پليسُ بندازي دنبالمون، خانم جانگ-مي

!راس ميگه

 

آخجون ، رئيس کانگم ميخواد باهامون بياد

 

راس راسي خودشه

 

!به جمع ما خوش اومديد،رئيس کــانگ

 

!دُرُس به موقع رسيديد،قربان

ديگه داشتيم کم کم نااميد ميشديم

چرا، مشکلي پيش اومده؟

راستش يه ماشين کم آورديم

واقعاً؟

خوبه پس ميتونيد از ماشين منم استفاده کنيد

!خدارو شکر ،شانس آورديم

يه حسي بهم ميگفت که شما فرشته نجات من هستيد

ديگه نزديک بود از رفتن مُنصرف بشم، بريم

چرا الکي لاف ميزني؟

مگه تو نبودي ميگفتي سه تايمون بايد تو يه ماشين بشينيم؟

فکر کنم ميخواستي در مورد يه موضوع خيلي مهمي مشورت کني

 

خب پس از اونجايي که خانم اون-سو تنها کسيه که جا نداشت

... رئيس کانگ و اون-سو با هم

 

...آه نه، صبر کن

 

منتظر چي هستي؟ برو سوار شو ديگه

 

فراموش کن ،من ميرم خونه

شما که مُشکلي نداريد؟
چيکار ميکني زود سوار شو ديگه

 

! مدير پارک، عجله کنيد! بريم -
نه صبر کن ببينم ، چرا اون-سو تنهايي با رئيس کانگ ميره؟ -

 

!رئيس کانگ -
مراقب خودتون باشيد -

سوار شو

 

عقب بشين

 

تا پمپ بنزين فاصله زيادي نمونده، اونجا ميتوني يه چيزي بگيري بخوري

 

با خودم کمي کيمباپ آوردم، شما هم ميخواين؟

 

خوبه پس مجبور نيستيم توقف کنيم،نه ممنون

 

ظاهرش يکم عجيبِ، ولي طعمش حرف نداره

 

من کيمباپ دوس ندارم

خودت بخور

 

ممنون

 

خودتُ نچسبون به من

بابا جايه خالي نيست

 

بنظر والدين اون-سو خيلي خوب تربيتش کردن

خونوادش الان چيکار ميکنن؟

 

فوت کردن،11 سالگي مادرشُ از دست داده

پدرشم همين پارسال

 

که اينطور

 

اما هميشه دختر شاد و سرحالي بنظر ميرسه

 

من نميدونم چرا هميشه رئيس کانگ باهاش بدرفتاري ميکنه؟

 

همه مردا سر و ته يه کرباسن

همچين ميگي انگار خودتم !از رو ظاهر آدما قضاوت نميکني

...اون-سو

!اصلاً فراموش کن

اما من با بقيه مردا فرق ميکنم

حالا چرا از دست من عصباني ميشي؟

جر و بحث نکنيد

اينجا به اندازه کافي عذاب ميکشم، ديگه رو مُخم راه نريد

مگه نميبيني، دارم حرف ميزنم خوابم نَبره

 

الکي واسه من بهونه نيار

 

ببخشيد، هنوز به پمپ بنزين نرسيديم؟

 

تو که غذاتُ خوردي

 

خيلي وقته از اونجا رد شديم

 

پس ميشه لطفاً ماشينُ يجا نگه داري؟بايد برم دستشويي

 

بريم

 

بفرماييد

 

بايد غذا رو يواش تر بخوريد

 

...بريد لباساتونُ عوض کنيد که

 

ميخوايم بريم کوهنوري...

قرار نبود بريم کوهنوردي -
ما ميخوايم بريم کارائوکه -

راس ميگه اول بريم کارائوکه

آقا قبل از همه اينا اول بريم يه کوفتي بخوريم

عجله نکنيد عجله نکنيد، آسياب به نوبت

اول ميريم پياده روي که واسه حفظ سلامتي ام خيلي خوبه

از فرمايشات مدير اعظم

موافق نيستيد؟

 

راه بيوفتيد

 

اينجا هوا خيلي سرده -
درسته -

 

پياده روي رو دوس داري؟

البته! از 5 سالگي پياده روي ميکردم

 

چطور ميتونن اينقدر سريع راه برن؟

 

ميخوان چاپلوسيه رئيس کانگُ کنن ،واسه همون

واي خدا

ديگه پاهام نا نداره

آخه اينم شد گردش، کوفت ـتون شه الهي

 

!سر گروه

 

کجات صدمه ديده؟

 

کجا؟ قوزک پات؟

 

با خودت چه فکري کردي؟

آخه کجا ديدي با کفش پاشنه بلند برن کوهنوردي؟

!درد ميکنه

 

!رئيس کانگ، کمکم کنيد

 

!خيلي درد ميکنه

حالش خوبه؟
ميتونه رو پاش وايسه؟

 

چطور ميتونه حالش خوب باشه؟

ممکنه مُچ پاش شکسته باشه

جدي؟

نه بابا... داره فيلم بازي ميکنه

 

فيلم بازي نميکنه

 

واقعاً ممکنه شکسته باشه

 

نه، زياد تکونش نده

 

مگه رئيس کانگ دکتره هي صداش ميکني

فايده نداره

 

بذار ببينم

 

نگهش دار

 

حالا خوب شد

وقتي رسيديد پايين، فوراً يه کمپرسور يخ بذارين رو پاش

 

دير وقته، بايد فوراً برگرديم

برگرديم؟

آه

انگار من تنها خَري هستم که بايد کولش کنم

واقعاً من؟

نميشه کَسِ ديگه اي داوطلب بشه

!واقعاً که

 

!واي خدا ،چقدرم سنگينه

 

!انقد تُند راه نرو

اي خدا، خَر سواري ميگيره زبونشم درازه

يواش ، يواش، يواش

تا کچلم نکني، دست برنميداري

 

اون-سو دختر زرنگُ باهوشيه

 

تو حومه شهر بزرگ شده

با پدرش يه مهمونخونه رو اداره ميکردن

از هر انگشتش 1000 تا هنر ميباره، نميدونم واسه چي پاشده اومده سئول

 

!به سلامتيه من بخوريم

 

نگاش کن نگاش کن ،کل روزُ فقط داشت رئيس کانگُ اغوا ميکرد،آخه يه آدم چقدر ميتونه بي حيا باشه

 

بفرماييد رئيس کانگ

 

الو؟يه لحظه

 

اينجا خيلي گرمِ،پاشو بريم بيرون يکم هوا بخوريم

باشه

 

!هوا خوري چه حالي ميده

حال ميده؟ -
آره -

 

!نميدونم چرا يهو دل پيچه گرفتم

 

ميرم دستشويي زودي برميگردم،همينجا منتظرم بمون

باشه

 

بعداً بهت ميگم چي شد

 

نه تو سئول نيستم

 

وقتي اومدم مفصل صحبت ميکنيم

 

باشه

 

منم، شام خورديد؟

 

آره، فروش خوب بود

 

هوا خيلي سرده، منم يکم خسته ام

...ميخوام زود برگردم

 

اما مشتري هاي زيادي منتظرن...

 

پسرمُ صدا کن، ميخوام صداشُ بشنوم

 

خوابيده؟

 

باشه پس بيدارش نکن

چيز زيادي نمونده اينارم بفروشم برميگردم

منتظرم نمون،بگير بخواب

 

باشه، مراقبم

 

سيب زميني شيرين ميخوايد؟

سه تاش ميشه 2000 وون

چنتا مونده؟ همشُ ميخوام

 

بنظر خوشمزه مياد

انگار وقتي ميذاري تو دهن، سريع آب ميشه

 

البته، بهتون قول ميدم

 

!بذار ببينم چنتا مونده؟

 

سيب زميني تَنوري مزش واقعاً عاليه

 

کُلِش چقدر ميشه؟

 

سيب زميني شيرين دوس داري؟

 

بله

 

چرا اينقدر زياد گرفتي؟

 

يکي تو خونه منتظرِ اون آقا بود

 

تا موقعي که همه اونارو نفروخته بود، نميتونست برگرده خونه

فقط ميخواستم زودتر برگرده پيش خونوادش

 

اين يه عشق واقعيه

هيچ کَس از آينده خبر نداره

 

آدما بايد قدر لحظاتي که کنارِ هَمَنُ بدونن

 

منم بخاطر همين همشُ خريدم

 

!اون-سو

 

اينا چين؟

سيب زميني شيرينِ، رئيس کانگ برامون خريده

 

خيلي ممنون

 

!تا بعد

 

جي اون-سو

 

زود باش بگير ديگه

 

پاتون بهتر شده؟

نه کاملاً،وقتي برگشتيم سئول بايد برم عکس بگيرم

 

چيزي ميخوايد بگيد؟

 

آره ميگم

 

اَه چرا انقد عجولي؟

بيخيال، بيا به سلامتي بخوريم

 

حالا که باهمديگه نوشيدني خورديم ديگه هيچ حرفي واسه گفتن نموند

شما دوتا چرا نوشيدني نميخوريد؟

انگار معجزه شده ،مثل موم نرم شده

!باور نکردنيه

 

حيف شد نتونستيم از کوه بالا بريم

اما در عوض کنار هم يه دل سير نوشيدني خورديم

 

اينجوري همه خيلي خوشحال ترن

درسته

محيط شرکت خيلي سرد و خشکه

به کارمنداي زن نگا کن

ببين چقدر دوست داشتني شدن، مگه نه؟

 

فکر کنم مَست شدي

 

آره، مست شدم

چون رئيس کانگ باهامون اومده،بخاطر همين خيلي خوشحالم

 

...رئيس کانگ در مورد خانم اون-سو

ميخواستم يه چيزيُ بهتون بگم...

 

راستش من بودم که بهش گفتم تو رزومه ـش بنويسه انگليسي و ژاپني بلده

 

ميخواستم بهش کمک کنم

 

از همون اولشم دخترِ خيلي مهربوني بود

نيتِ منم خير بود

اما در نهايت باعث سوء تفاهم شد

نميدونستم چطور براتون توضيح بدم

 

ميدونم اون قلب مهربوني داره

 

واقعاً؟

 

ميدونستيد اون سختي !!هاي زيادي رو پشت سر گذاشته؟

يه سال پيش پدرش فوت کرد

و نامزدشم همون موقع ترکش کرد

 

داريد چي يواشکي پچ پچ ميکنيد؟

 

داشتيم پشت سر شما غيبت ميکرديم

اگه گوشاتونُ تميز کنيد، خيلي خوب ميشه

 

من شما رو تنها ميذارم، راحت باشيد

کجا داري ميري؟ من تازه اومدم

!بيايد، بيايد نوشيدني بخوريم

 

چرا اونطوري پرت ميکني؟

 

از وقتي کوچيک بودم اين بازي مورد علاقم بود

 

فکر نميکنم بچگي هامون شبيهه همديگه باشه

 

اونموقع ها پسرِ خوبي نبودم

 

خيلي به مادرم وابستگي داشتم

 

ميخواي دوباره امتحان کني؟

 

من؟

 

مگه به غير از تو کَس ديگه اي هم اينجا هست؟

 

.فکر ميکردم اينبار ميتوني

!يعني اشتباه کردم؟

 

چرا نميشه؟

 

از وقتي کوچيک بودم اين بازي رو با بچه هاي همسايه بازي ميکردم

هميشه ميباختم

 

بعد شروع کردم به تمرين کردم

 

تا اينکه کَلکِ ـشُ ياد گرفتم

زاويه پرتاب

 

سنگُ بايد تو زاويه 20 درجه نگه داري

 

و بعد اينجوري پَرتش کني

بيا امتحان کن

 

تو زاويه 20 درجه نگه دار

 

يکم بدنتُ خَم کن، بعد پرتش کن

 

آه موفق شدم

!واقعاً تونستم

 

يادگيري اين تکنيک اونقدر ها هم آسون نيست

بجاش نميخواي منُ به يه شام دعوت کني؟

 

اين اولين باره که لبخند ميزنيد

 

چي؟

لبخند ميزنيد

 

اينجوري

 

معذرت ميخوام که رفتار بَدي باهات داشتم

 

من آدم سخت گيرُ يه دنده ايم

 

اگه درباره يه نفر قضاوت کنم، خيلي سخت ميشه نظرمُ عوض کنم

 

بعد از اون تصادفي که داشتم به اين رفتار عادت کردم

 

دو سال پيش يه تصادف بزرگي داشتم

 

خونوادم فکر ميکردن مُردم

بهم گفتن حافظمُ از دست داده بودم و تو يه رستوران کوچيک تو سامچوک زندگي ميکردم

 

سامچوک؟

 

!سرگروه

رئيس کانگ کجاست؟

 

بالاخره پيداتون کردم، ميدونيد چقد دنبالتون گشتم

يه نوشيدني عالي پيدا کردم

بيايد بريم باهم بخوريم

نوشيدني؟بريم نوشيدني بخوريم،بيايد

 

بازم ميخواي نوشيدني بخوري

اون-سو کجاست؟

!اون-سو

 

تمام خاطرات اون يه سالُ فراموش کردم

 

چيکار ميکردم...با کي بودم..هيچ چيُ بخاطر ندارم

 

بخاطر همين موضوع احساس ترس بَرم داشته

 

...حتي چهره کسايي که بهم کمک کردنُ

 

نميتونم بخاطر بيارم

 

پس،نميخوايد بفهميد اون سال چه اتفاقايي براتون افتاده؟

 

نه

 

نميخوام خودمُ درگير حافظه گم شدم بکنم

 

فقط يه سال بوده که گذشته

 

کاراي که ميخوام تو آينده انجام بدم، مهمترِ

 

به اندازه کافي ذهنم مشغول هست

 

شايد اونموقع کسيُ رو دوس داشتين يا کسي شما رو دوس داشته؟

 

.يون سو-جين دختر خيلي خوبيه

 

.بهش حسوديم ميشه

 

.دوتاييتون زوج خوشبختي ميشين

 

.درسته..اون دختر خيلي خوبيه

 

وقتي همه ميگفتن من مُردم

 

اون تنها کسي بود که بازم منتظرم موند

 

اميدوارم تو هم با يه آدم خوبي مثل چانگ-هو آشنا بشي

 

يه لحظه

 

الو؟آره خودمَم

 

آره،هوا خيلي عاليه

 

کنار يه درياچه هستم

 

باشه،دفه بعد باهم ميايم

 

صبر کن

 

ميگه ميخواد درياچه رو ببينه

 

اون آدم مُرده

 

چانگ-هو

 

منُ ترک کرده

 

...وقتي شما رو توي شرکت ديدم

 

.فکر ميکردم که برگشته

 

با اجازتون من بايد برم

 

.اون آدم مُرده

 

پس بهش گفتي اون مُرده؟

!دختريه احمق

 

دوس دارم رو برگاي پاييزي راه برمُ صداي خِش خِشِ ـشُ بشنوم

 

.پاييز اينجا خيلي قشنگه

سعي نکن بحثُ عوض کني

 

...چانگ-هو

 

اون زنُ خيلي دوس داره

 

وقتي با اون حرف ميزنه

 

انگار تو يه دنيايه ديگست

 

داري ديونم ميکني

بايد حقيقتُ بهش بگي،منم شاهدت ميشم

اصلاً نه،اول صبر کن بذار مامانم بياد

 

چه فايده اي داره؟

 

اگه بهش بگم که ما قبلا عاشق هم بوديم

فکر ميکني برميگرده پيشم؟

 

هنوزم ميخواد بگه عاشقمه؟

 

نه،اين چيزي نيست که من ميخوام

 

ميخوام منُ با قلبُ تمام وجودش دوس داشته باشه

 

!آه،بالاخره پيداتون کردم

 

اين يه نوشيدني معمولي نيست که هر روز ميخوريد

 

تاداا..معرفي ميکنم نوشيدني جادويي

بيايد با هم بخوريم

 

..مگه حالُ روزشُ نميبيني..زده به سرت..واقعا که

 

مشکلي نيست. به شاديُ سلامتي بخوريم

حالت خوبه اون-سو؟

نوشيدني حلاله مشکلاته

 

حالت خوبه؟

 

اين چنتاست؟

 

.نگران نباش،من خوبم

 

تازه شروع کرديم؟چطور انقد سريع مست شدي؟

اون نميتونه نوشيدني بخوره

 

بيا يکي ديگه برام بريز

جانگ-مي ما واقعاً استعداد خوبي تو نوشيدني خوردن داره

 

امروز خيلي خسته شدم من زودتر ميرم بخوابم

 

صبر کن، صبر کن، داري قانونُ زير پا ميذاري

 

واسه امروز ديگه کافيه، لطفاً ايندفعه رو اجازه بدين

 

بذار تا اتاقت همراهيت کنم

داري کجا ميري؟

!نوشيدني! نوشيدني

 

چرا اينقد سريع همشُ خوردي؟

 

يواش تر بخوريد، شب بخير

 

تو حالت خوبه؟

 

اون-سو مست کردي؟

 

رئيس کانگ

بله؟

 

...من...من

 

مهم نيست،چيز مهمي نيست

 

جي اون-سو ،واقعاً حالت خوبه؟

 

البته که خوبم

 

بذار کولت کنم

 

اون-سو، شماره اتاقت چنده؟

 

رئيس کانگ؟

 

ديروز خيلي نوشيدني خورده بوديد

براي همين واستون يه چيز شيرين اوردم

 

امروز صبح درستش کردم

 

رئيس کانگ؟هنوزم خوابيديد؟

بايد قبل از اينکه سرد بشه بخوريد

 

اينطوري تاثير گذاريش خيلي بيشتره

 

رئيس کانگ..پس براتون ميذارمش پشت در

 

خوب خوابيدي؟

 

کجا رفته بودي؟

صبح زود پاشدم رفتم پياده روي

 

پير زنم نيستي.واسه چي انقد صبح زود بيدار ميشي؟

 

آه سرم بدجوري درد ميکنه

 

حس ميکنم داره ميترکه

 

نگران نباش، بخاطر اينکه نوشيدني زياد خوردي

 

خوب خوابيديد؟

بله

 

خوش گذشت؟

!بله

من که نتونستم خوب بخوابم، از بس اقاي پارک خُروپف ميکرد

بدش به من ميارمش

 

خب ايندفعه چطوري برميگرديم؟

چطوري برگرديم؟من نميتونم خودمُ چُلمبه کنم کلي فشار جسمي روحي بهم وارد ميشه

!درسته

نظر شما چيه رئيس کانگ؟

همونجور که اومديم برميگرديم

بريم

 

.تو سئول ميبينمتون

 

.عجله کنيد،بريم

 

...ديروز

 

حالت چطوره؟

 

متاسفم ،ديروز بخاطر من نتونستيد خوب بخوابيد

نه اشکالي نداره

ديروز يه دفعه اي ناپديد شدي

نگرانت شده بودم

 

ميخواي اهنگ گوش کني؟

 

*سو-جين*

 

همه بايد حسابي خسته شده باشن

 

بخاطر همه چيز متشکرم

هوا خيلي زود تاريک ميشه؛نه؟

درسته

 

خوش گذشت؟

بله

 

راستي چرا هنوز رئيس کانگ نرسيده؟

بايد تا الان ميرسيد

 

خب خب ديگه همه حسابي خسته شديم

بهتره ديگه بريم

شمارو من ميروسونم واسه شما هم تاکسي ميگيرم

 

ممنون ميشم همينجا نگه داريد

 

لطفاً ديگه برگرديد شرکت دير وقته

براي امروز خيلي ممنونم

 

...من

 

ميدونم چه حِسي داره وقتي بخواي کسيُ که عاشق ـشيُ فراموش کني

 

اما از تو ياد گرفتم حتي اگه اون شخص کنارِمَم نباشه، اين به معني پايان اون رابطه نيست

 

راستش من به اون کسي که اسمش چانگ-هو ئه حسوديم ميشه

 

حتي اگه زنده هم نباشه هنوز يکيُ داره که دوسِش داره

 

همچين عشقي به اين راحتيا پيدا نميشه

 

...راستش

 

منم،چرا گوشيتُ جواب نميدي؟

کجايي؟

 

اوپا؟

 

گوشم با توئه

کجايي؟